دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

Sonnet 3

با عشق آتشین تو بیگانه نیستم

اما به فکر کار شجاعانه نیستم

مجنون به پای جرئت خود ماند و جان سپرد

من می روم که آن همه دیوانه نیستم

از من فقط همین دل مغرور مانه است

حاضر به ترک این دل دردانه نیستم

حالا کبوترم و افق پیش روی من

دیگر به دور شمع تو پروانه نیستم

چندیست دل بریده ام از شهر عاشقی

گفتم که باز در نزنی،خانه نیستم

 

نجمه زارع

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد