برای ماندن من از بهانه خالی بود
تمام عطر تو را یک نفس فرو دادم
چقدر جای خودت این میانه خالی بود
دوباره مرغ دلم پر کشید و شیداوار
پی تو گشت ولی آشیانه خالی بود
سکوت، جای صدایت نشسته بود و هوا
چقدر از غزلی عاشقانه خالی بود
خیال بوسه شدم گرچه حجم آغوشم
از التهاب تنت ناشیانه خالی بود
دوباره شعله ی فندک، دوباره ته سیگار
شکست بغض من و جای شانه خالی بود
نیلوفر عاکفیان