دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

Sonnet 305

پریدی از من و رفتی به آشیانه ی کی؟

بگو کجایی و نوک میزنی به دانه ی کی؟

هوای گریه که تنگ غروب زد به سرت

پناه میبری از غصه ها به شانه ی کی؟

شبی که غمزده باشی تو را بخنداند

ادای مسخره و رقص ناشیانه ی کی؟

اگر شبی هوس یک هوای تازه کنی

فرار میکنی از خانه با بهانه ی کی؟

تو مست میشوی از بوی بوسه ی چه کسی؟

تو دلخوشی به غزلهای عاشقانه ی کی؟

اگر کمی نگرانم فقط به خاطر این

که نیمه شب نرساند تو را به خانه یکی!

 

مهدی فرجی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد