دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

Sonnet 309

برای بی تو سرکردن در و دیوار کافی نیست

خیال و خواب درهر نیمه شب بیدار کافی نیست

میان این همه آدم تویی اهل ِدلِ تنگم

که شرح درد در لفافه ی اشعار کافی نیست

خودم خانه خرابی را بنای خویشتن کردم

دمی بیرون کشیدن از دلِ آوار کافی نیست

به دست ابرهای تیره دادی آسمانم را

که سیل ِ اشک از چشم ندانمکار کافی نیست

اگر حلاج ِ چشمانت مرا منصور می خواند

برایم پیچ و تاب ِ حلقه های دار کافی نیست

فراموشت نخواهم کرد آنسان که می فهمی...

برای درد بی درمان شدن انکار کافی نیست

 

سید مهدی نژادهاشمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد