دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

Sonnet 4

هر چه کردم نشوم از تو جدا بدتر شد

از دل ما نرود مهر و وفا، بدتر شد

مثلا خواستم این بار موقر باشم

و به جای «تو» بگویم که «شما»، بدتر شد

این متانت به دل سنگ تو تاثیر نکرد

بلکه برعکس، فقط رابطه ها بدتر شد

آسمان وقت قرار من و تو ابری بود

تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر شد

چاره دارو و دوا نیست که حال بد من

بی تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد

روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت

آمدم پاک کنم عشق تو را بدتر شد


شادی صندوقی