دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

Sonnet 165

انـدیـشــه هـای لامـکـانـی فـرق دارد

عشـق مـنـی یا ایـن و آنـی فرق دارد

اصلن همینطوری بدون جنـگ و دعوا ..

پـشت منـی یا دیگرانـی فرق دارد...؟

من از کدامین دودمانم مشکلی نیست

تــو از کـدامـیـن دودمـانـی فـرق دارد...

.

.

بـعــد از تــو نـوع زنـدگـانــی فـرق دارد

یـک عـمـر را تـنـهــا بـمـانـی فـرق دارد

تا آنـطـرف تـر می نـشـیـنـی دور از من

حـال و هـوای مـیـهـمــانــی فــرق دارد

وقتی که می پایی مرا بی هیچ حسی

مـعـشـوقـه ی ابـروکـمـانـی فــرق دارد

دنیای نـامـردی است پلکـم می پـرد تا..

ایـن دوره رسـم مـهـربـانــی فــرق دارد

بالا بـگـیـر امشـب سـرت را پیش مردم

دور از نـگـاهـم خـوش زبـانـی فـرق دارد

از دست تـو پـیـرم چـه پـیـری در جوانی

صــدبــار مــردن نـاگـهـانــی فـــرق دارد

دل خـون تـر از مــاه و پـلـنــگ مـنـزویـم

ایـن را بــدانــی و نــدانــی فـــرق دارد

دیـوانــه ی پـشـت سـرت را بـار دیـگــر

از خـود بـرانـی یـا نـرانـی...فــرق دارد

مـجـبـورم آخر جمله ای سنگیـن بگویم

انــگــیــزه هـای مـهـربـانــی فـرق دارد

.

.

یـا نـه در این دوره زمانـه راست گفتنـد:

حـرمـت نـدارد نـانِ هـم سفـره شدن تا

نــرخ خـلائــق هــر زمــانــی فــرق دارد

بـاور نـکردم هـرچـه می گـفـتـنـد مـردم

یـوسـف فـروشـی در گـرانـی فـرق دارد

رویـای خـوبـی ساخـتـی انـگـار بی من

یــک زنــدگــی آنـچـنـانــی فــرق دارد

آسـایــش رگـهـای خـوابــم را پــرانــدی

هـمـسـایـگــی با دزد جـانـی فـرق دارد

بازیچه ی احساس بودن درد سختی ست

فـرسـودگــی بـا مـرگ آنـی فــرق دارد

عاشق شدن روی زمین حس غریبی ست

بـا عـشـق های آسـمـانــی فــرق دارد

حـالا بـــرو حـتــی نـگــاه آخـریــنـــت

تـا در پـی ســود و زیــانــی فــرق دارد

 

مهدی نژاد هاشمی



* معشوقه هایت را مثل کانال تلویزیون عوض می کنی

  و با افتخار می گویی که عشق برایت اینچنین است!

  و من می خندم به برنامه هایی که هیچ کدامشان به درد نمی خورند!

 

** بازیچه ی احساس بودن درد سختی است

    فـرســودگـی بـا مــرگ آنـی فــرق دارد...

 

***  یک پای ضمـــــایرم می لَنگـد

       مــــــــن

       تــــــــو

       ...

       به "او" ی لعنتی که می رسم

       میمــانم شخص چندم بوده ام ...

       محســـن کیوان

 

**** تو یه بازیچه میخوای

       من نشد یکی دیگه

       موندن و رفتن من

       فرقی هم داره مگه ...