دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

Sonnet 56

چقدر خوب که دیگر مرا نخواهی دید

برو که پشت سرت ردِّ پا نخواهی دید

بزن به نیل تنت را! زمان معجزه نیست

که بعد ازاین اثری از عصا نخواهی دید

تو در "گذشته" ای و من چقدر بی "حالم"

نقاط مشترکی بین ما نخواهی دید

سوای خاطره هامان،سوای دلتنگی-

تو روی آنچه گذشت ست را نخواهی دید

هنوز توی سرم فکرهای ناجور است

میان سیل غزل ناخدا نخواهی دید!

مسیر پر زدنت را به گریه شستم من

بــــرو! که پشت سرت ردِّ پا نخواهی دید

 

نرگس شمس




* هر چه میخواهی بگو، با هر که میخواهی برو

  دل ز تو کندم ، برو، یک حس بی معنا شدی

؟؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد