دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

Sonnet 74

هرگز نبودی تا ببینی دردهایم را

وقتی گمان کردی که بی تو سرخوش و مستم

وقتی نفهمیدی که در چشم تو گم بودم...

حالا ببین بی تو کجای زندگی هستم!

سنگین تر از روح من افتادی در این بن بست...

دیگر برای رفتن از رویای من دیر است

نه! تو نباید از نگاهم دورتر باشی...

برگرد! در قلبم برایت جای کافی هست...


نرگس شمس



* می ترسم ،

   اگر بروی

  با کدام کلمه به لکنت نیفتم

  و اگر برگردی

  حروف خرد شده ی کدام واژه را

  جمع کنم

  منیره حسینی


** نه بی اعتمادم نه بی اعتنا، فقط خسته از این همه دوری ام

    دلم خونه از این همه فاصله، ببخشید چند وقته اینجوریم

    ببخشید اگه پا به پاتم هنوز، ولی بودنت مرده تو باورم

    اگه از من ِ بعد تو خسته م و اگه از من ِ خسته عاشق ترم

    بردیا تیموری

Sonnet 64

اگر چه در نظرت بی بهانه گمراهم       

برای فتح نگاهت هنوز در راهم

زمان پر زدن عشق ما از این برزخ

پر از غرور و امیدی، و من پر از آهم

چقدر آرزو کنم کنار من باشی ؟؟؟

چقدر آرزو کنم که ما دو تا با هم...

اگرچه سنگ دلم!  فرصتی دوباره بده

ببین که در دلِ کوهم ولی پر از کاهم...

و باز آخر راهم به  ناکجا بند است

ببین که بی تو دوباره اسیر یک چاهم


نرگس شمس



* کاشکی روزنه ای سوی دلت باز شود

   ساز ناکوک دلم با قدمت ساز شود

   کاشکی باز بیایی و بخوانی با من

   شعرهایم به لبت نقش یک آواز شود

   نسیم یحیایی


** هر گاه قصد فتح نگاه تو میکنم

    تیمور وار پای دلم لنگ می زند ...

   حمید درویشی

Sonnet 56

چقدر خوب که دیگر مرا نخواهی دید

برو که پشت سرت ردِّ پا نخواهی دید

بزن به نیل تنت را! زمان معجزه نیست

که بعد ازاین اثری از عصا نخواهی دید

تو در "گذشته" ای و من چقدر بی "حالم"

نقاط مشترکی بین ما نخواهی دید

سوای خاطره هامان،سوای دلتنگی-

تو روی آنچه گذشت ست را نخواهی دید

هنوز توی سرم فکرهای ناجور است

میان سیل غزل ناخدا نخواهی دید!

مسیر پر زدنت را به گریه شستم من

بــــرو! که پشت سرت ردِّ پا نخواهی دید

 

نرگس شمس




* هر چه میخواهی بگو، با هر که میخواهی برو

  دل ز تو کندم ، برو، یک حس بی معنا شدی

؟؟؟