دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

Sonnet 148

یـک بـار تـو را دیـدم و ای کاش که هرگـز ...

بستم به تـو امّیـدم و ای کاش که هرگـز ...

تـو منتـظـر گریـه ی مـن بودی و مـن مست

تنـهـا به تـو خندیدم و ای کاش که هرگـز ...

یک چـیـز عـجـیـبـی کـه نمی گـفـت زبـانـت

از چشم تـو فهمیـدم و ای کاش که هرگـز ...

گـفـتـنــد نــبــایـــد به تــو دل داد ، نــبــایـــد

افسوس که نشنیدم و ای کاش که هرگـز ...

از جـرم نـگـاهی کـه بـه چـشـمـان تـو کـردم

در غـربــت تـبـعـیـدم و ای کاش که هرگـز ...

مجنونـم و دیوانگـی ام دسـت خودم نیسـت

یـکـپـارچـه تـهـدیـدم و ای کـاش که هرگـز ...


مهرداد بابایی



* همین طوری دلم می خواهد گریه کنم

  بس که مرا

  همین طوری

  تنها گذاشتی ...

  کامران رسول زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد