دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

Sonnet 222

دزدیده ام هر شب خودم را از صدایت

تا پر نگیرم چون کبوتر در هوایت

پروازت از من شوق بودن را گرفته

دیگر به چشمم تا ابد خالیست جایت

مانند چین بعد از عبور قوم چنگیز

جا مانده بر ویرانه هایم رد پایت

ای کاش مثل فیلم های عاشقانه

میشد که من مال تو باشم در نهایت

دامن مکش از دست آن ماهی که امشب

جان میسپارد در حریم دستهایت

بیهوده میکوشم تو را از خود بگیرم

هرشب که می دزدم خودم را از صدایت...


بهاره سالار آبادی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد