دوباره باز می گردد دوباره خام خواهد شد
نشستم پیش خود گفتم : که دیگر بر نمی گردم
دلش را سخت می سوزم جهان در کام خواهد شد
نشستی پیش خود گفتی : دلش را سخت آزردم ...
ولی میدانم این را ، آهوی من رام خواهد شد
نشستم پیش خود گفتم : بیازارش بیازارش ....
که روز سرکشی هایش به نفرت شام خواهد شد
نشستی پیش خود گفتی : چه کردم با غرور او
دوباره باز می گردد ؟کی این ایام خواهد شد ؟
نشستم پیش خود گفتم :چه گفت او غیر حرف دل ؟
چه باید کردنم اینک ، که دل بد نام خواهد شد ؟
نشستیمُ چه ها گفتیم ، اما دیدگان ما
به دزدانه نگاهی آشنایم خام خواهد شد
مرضیه اوجی