دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

دلـنــشــیـن

... شبهای شعرخوانی من بی فروغ نیست

Sonnet 72

سکوت می کنی اما خودت که می دانی،برای این زنِ عاشق،صدایِ تو عشق است

صدای تو ، کلمات و حروف،تک تک شان ،قسم به نام لطیف خدای تو عشق است

سکوت می کنی اما هنوز می شنوم ، صدای خنده ی گل را میان لبخندت

همین که گاه نگاهی کنی به من خوب است، هر آنچه واژه بریزم به پای تو (عشق) است

سکوت را بشکن واژه ی سپیدِ صدا، تو را به حرمت آیینه پاس خواهم داشت

سکوت را بشکن با ترنم آواز، نوای روشن و دیر آشنای تو عشق است

بخوان به خاطر بغض شکسته ی قلبم، میان کوچه ی سرسبز باغ های کرج

اگرچه دورم از آن کوچه باغ،ساحل هست،که در کنار تو و پا به پای تو عشق است

بخوان که موج صدای تو را مرور کند، که گوشماهی ها تا ابد طنین باشند

هوای شرجی شبهای کیش می فهمد، برای این دل عاشق هوای تو عشق است

سکوت را بشکن با نگاه پر شورت ، سکوت در غزل چشم مست جایز نیست

نه... هیچ چیز نگو با نگاه می خوانم ، سکوت حرف ندارد ، برای تو عشق است

سکوت حرف بزرگی ست در زمانی که ، زمانه پر شده از حرف های پوشالی

زبان به گفتن آن حرف ها نمی چرخد، سکوت ساده و بی ادعای تو عشق است


نغمه مستشار نظامی



حرفاتو بهم بگو، منو راحت کن

بدجور سکوتِ تو عذابم میده

سنگینی ِ حرفای نگفته ت داره

کابوس به لحظه های خوابم میده


از پشتِ همین سکوت، من می فهمم

دلگیر شدی، به قلب من شک کردی

یک لحظه نگاه کن منو، حرف بزن!

شاید بشه کاری بکنم برگردی


تو ساکتی، این عادتته، می دونم

این بار ولی قفلِ سکوتو بشکن

حرفاتو بهم بگو، منو راحت کن

دیوار سیاهِ روبروتو بشکن


می پرسم ازت دلیل دلتنگیتو

ای کاش بهم بگی چرا رنجیدی

می ترسم از اینکه پیشِ تو بد باشم

ای کاش بشه بگی منو بخشیدی


دلشوره گرفته جونمو، باور کن

هر ثانیه با فکر خودم درگیرم

ای کاش تو حرفِ دلتو می گفتی

من دارم از این بی خبری می میرم


نیلوفر حسین خواه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد